هدف نداشتن درست مثل این است که در یک زمین فوتبال بدویم بدون اینکه پاهایمان توپی را لمس کرده باشند و گلی زده‌ باشیم. قطعا تماشای این بازی نه تنها برای تماشاگران بلکه برای بازیکنان نیز خسته‌کننده است. به طور کلی با هدف گذاری در زندگی از انفعال خارج می‌شویم و بیشتر و امیدوارانه‌تر عمل می‌کنیم. شما برای زندگی خود چه اهدافی دارید؟ اهدافتان برای 5 سال بعد چیست؟ 10 سال بعد چطور؟ اصلا می‌دانید چطور باید هدف گذاری در زندگی داشت؟ برای پاسخ دادن به سؤالات احتمالی ذهنتان درباره این موضوع با ما همراه باشید.

هدف گذاری در زندگی چیست؟

هدف ایده‌ای از آینده یا نتیجه مطلوبی است که فرد یا گروهی از افراد برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی می‌کنند و متعهد به رسیدن آن می‌شوند. این واژه در لغت به معنی نشانه و مقصد است. منظور از این هدف گذاری در زندگی ترسیم کردن یک شرایط مادی، معنوی، جسمی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی در ذهنمان است. احتمالا با این تفاسیر در ذهنتان به آرزوهای کودکی‌تان رجوع کنید. اما به خاطر داشته باشید هدف با آرزو و رویا متفاوت است. برای رسیدن به یک مقصد دور و دراز باید مقصدهای کوچک را طی کرد. تصور کنید هدف و مقصد فتح قله اورست است. این فتح اگر با قله‌های کوچک و تمرین‌های پی‌درپی انجام نشود، تبدیل به همان آرزوهای خاک خورده در صندوقچه خاطراتمان خواهد شد. پس باید برای تعیین هدف استراتژی‌هایی را لحاظ کنیم.

7 دلیل برای هدف گذاری در زندگی

اما چرا باید در زندگی هدف داشته باشیم؟ ما برای شما 7 دلیل از اهمیت هدف‌گذاری را جمع‌آوری کرده‌ایم:

با هدف‌گذاری در زندگی می‌توانیم کنترل زندگی‌مان را در دست بگیریم.

امروزه بسیاری از افراد در حال گذر از زندگی‌ هستند، سخت کار می‌کنند اما در نهایت نزدیک شدن به چیزی که مدنظرشان است را حس نمی‌کنند. چرا؟ برای اینکه برنامه‌‌ریزی‌های خود را هدایت نمی‌کنند. برای مثال دانش‌آموزان بدون اینکه هدف گذاری در زندگی داشته باشند از مدرسه فارغ‌التحصیل می‌شوند. به همین ترتیب وارد دانشگاه شده و بعد از 30 سالگی خود را معلق و دورتر از آنچه آرزویش را داشتند، می‌بینند.

حداکثر نتیجه را به دست می‌آوریم

همه افراد موفق در زندگی خود هدف‌گذاری دارند. وقتی هدفی را تعیین می‌کنیم برای رسیدن به نتیجه مطلوب قدم برمی‌داریم. حتما شما هم این جمله را شنیده‌اید که می‌گوید: “برای ماه شلیک کنید. حتی اگر دلتنگ شوید، در میان ستاره‌ها قرار خواهید گرفت. “ وقتی اهدافی را تعیین می‌کنیم ماه را هدف قرار می‌دهیم. در واقع اهداف ما را به اقدام بیشتری سوق می‌دهند.

با هدف گذاری در زندگی متمرکزتر عمل می‌کنیم

در واقع انگار یک لیزر به شما جهت می‌دهد از چه مسیری حرکت کنیم و چه میزان انرژی و زمان برای آن در نظر بگیریم.

هدف‌ها باعث می‌شوند مسئولیت‌پذیر باشیم

داشتن هدف ما را به پاسخگویی وا می‌دارند. به این ترتیب به جای صحبت کردن عمل می‌کنیم. هیچ کس از این اهداف ذهنی ما خبر ندارد. پس توجه داشته باشید که این مسئولیت‌پذیری در برابر خودمان است.

با هدف، انگیزه بیشتری برای ادامه دادن داریم

رسیدن به بلندترین قله ها با هدف گذاری در زندگی

وقتی هدفی را تعیین می‌کنیم به طور ناخودآگاه انگیزه بیشتری برای رسیدن به دست می‌آوریم. اهداف به ما یادآوری می‌کنند چه چیزهایی را دوست داریم و تمرکزمان را به سمت آن‌ها هدایت می‌کند. هدف‌ها نیروی محرکه ما هستند. آن‌ها موانع و سختی‌های راه را برایمان کم‌رنگ‌تر کرده و ما را به صعود قله امیدوار می‌کنند.

هدف گذاری در زندگی به ما کمک می‌کند بهترین ورژن خودمان باشیم

 این اهداف باعث می‌شوند که به مکان‌های جدید و موقعیت‌های جدیدی وارد شویم که ما را در حالت رشد قرار می دهند. آن‌ها باعث می‌شوند که از حد طبیعی خود فراتر رفته و به قله‌های جدیدی صعود کنیم. به عنوان مثال، تعیین محدودیت زمانی برای اجرای خود به ما امکان می‌دهد تا بدانیم که می‌توانیم باید سریع‌تر عمل کنیم. تعیین هدف کاهش وزن به ما کمک می‌کند تا بفهمیم اقداماتمان در کاهش وزن موثر بوده است یا خیر. تعیین یک هدف شغلی تضمین می‌کند که ما برای چیزی کمتر از آنچه که آرزو داریم تسویه حساب نمی‌کنیم.

بهترین زندگی را داشته باشیم.

آخرین و مهم‌ترین دلیل هدف گذاری در زندگی، بالا بردن کیفیت آن است. بپذیریم یا نه زمان در حال گذر است. میلیون‌ها کار در دنیا وجود دارد که می‌توانیم انجام دهیم، تجربیات بسیاری در دنیا منتظر قدم برداشتن ما هستند. با قدم برداشتن می‌توانیم کشف کنیم، تجربه کنیم و بهترین زندگی را برای خودمان رقم بزنیم. بی‌نظیر نیست؟

چطور هدف‌گذاری در زندگی داشته باشیم؟

یکی از روش‌های مفید برای قدرتمندتر کردن اهداف اسمارت کردن (SMART) آن‌ها است. با هوشمندانه کردن اهداف به راحتی می‌توان برای آن‌ها قدم برداشت و طعم یک صعود دلچسب را چشید.SMART  مخفف چند کلمه کلیدی زیر است:

Specific: مشخص؛

اهداف ما باید با جزئیات مشخص شوند. یعنی چه؟ قرار است چه قله‌ای فتح شود؟ همراهان ما در این مسیر چه افرادی هستند و دلیل ما برای فتح قله چیست؟

Measurable : قابل اندازه گیری؛

باید برای اهدافمان یک معیار قابل اندازه‌گیری داشته باشیم. برای مثال اگر هدف گذاری در زندگی ما جنبه مادی دارد، چقدر پول نیاز داریم؟ به این ترتیب می‌توانیم اندازه‌گیری کنیم که چقدر به اهدافمان نزدیک شدیم و چقدر پیشرفت داشتیم.

Attainable : دست یافتنی؛

باید هدف گذاری در زندگی را با توجه به پتانسیل‌های خودمان انجام دهیم. برای مثال کاهش وزن 60 کیلوگرمی برای یک فرد با وزن 100 کیلوگرم دور از انتظار است. ما برای این اهداف و رسیدن به آن‌ها تعهد ذهنی و شخصی داریم پس باید اهدافی دست یافتنی را در زندگی داشته باشیم

Realistic  :واقع گرایانه Relevant : مرتبط؛

اهداف ما باید واقعی و مرتبط با ما نوشته شوند. مثلا ما نمی‌توانیم مرده‌ها را زنده کنیم. پس علی‌الحساب باید بی‌خیال تیک زدن چنین اهداف غیر واقعی باشیم.

Timely/Time Bound : در محدوده زمانی مشخص،

به اندازه تمام عمرمان برای فتح قله زمان نداریم. پس باید هدف‌هایی با زمان‌های مشخص برای خودمان داشته باشیم تا برای آن‌ها برنامه‌ریزی و عمل کنیم

اهدافتان را در دفترچه ذهنتان ننویسید!

احتمالا حالا که با اهمیت هدف‌گذاری در زندگی آشنا شدید، به دنبال تعیین کردن اهداف باشید. ما به شما برای این مسئله پیشنهاداتی داریم. در شروع ماجرا اهدافتان را تکه تکه کنید. همانطور که قورت دادن یک ساندویچ بمبی بزرگ برای دهان شما سخت است، تعیین کردن یک هدف بلند مدت و هضم کردن آن برای ذهنتان نیز نشدنی است.

با کوچک کردن اهداف و برنامه‌ریزی کردن برای آن‌ها انرژی بیشتری خواهید داشت. فرض کنید هدف شما همان فتح اورست است. با فتح قله‌های کوچک هم توان بدنی‌تان بیشتر می‌شود و هم برای قله نهایی آماده‌تر خواهید بود. پیشنهاد دیگر ما در این رابطه این است که به دفتر ذهنتان برای ثبت این اهداف اعتماد نکنید. ذهن فراموشکار است و احتمالا این اهداف را لابلای دغدغه‌های روزمره‌‌تان گم می‌کند. روی تقویم، جلوی چشمانتان این اهداف بلند مدت و کوتاه مدت را بنویسید و برای آن‌ها قدم بردارید.